در فیلم یادآوری کامل Total Recall محصول ۱۹۹۰ که داستان آن در سال ۲۰۴۸ اتفاق میافتد در یک آگهی برای نوعی سفر مجازی تبلیغ میشود که بجای پرداخت مخارج سفر به سیارات دیگر و خطراتی که میتواند در کمین مسافران باشد میتوان با استفاه از نوعی قناوری و اتصال به مغز و بیهوش کردن افراد سفری خیالی اما واقعی را به اصطلاح در مغز بوجود آورد، به گونهای که پس از به هوش آمدن فرد به این باور برسد که واقعا به آن سفر رفته و خیلی هم به او خوش گذشته است.
شکی نیست که با شناخت بیشتر از عملکرد مغز در سالهای آتی و اینکه آنچه انسان میبیند و میشنود و میآموزد یا لمس میکند یا میچشد و میآشامد چگونه و در کجای مغز ضبط یا نوشته و حک میشود و اصولا هر حادثه و اتفاق و داده چه تغییر فیزیکی در مغز ایجاد میکند که در اثر این تغییر میتوانیم اطلاعاتی که در مدرسه و دانشگاه آموختهایم را بخاطر بسپاریم و بیاد بیاوریم و از آنها استفاده کنیم.
علاوه بر مطالب درسی و آموختههایی علمی هزاران تجربه مانند بوییدن عطر یک گل در یک روز خاص، سوختن دستمان در اولین تجربه از آتش، لذت بردن از خواندن یک کتاب، اولین تجربه عاشقانه، تلخی از دست دادن یک عزیز، طعم غذاها، سردی هوا و بسیاری از خاطرات دور و نزدیک را در خاطر داریم.
حال اگر یک روز بدانیم چگونه این مسایل در مغز نوشته میشود یک روز نیز خواهیم توانست مشابه اینها در مغز بنویسیم، مثلا بجای بیست سال آموزش با یک تغییر جزیی در مغز در یک ثانیه تمامی مطالب درسی و بسیار بیش از آن را آموخت.
به آسانی میتوان تمامی تجربیات و حوادث تلخ و آموخنههای نادرستی که باعث هزاران مشکل و بدبختی انسانها شده پاک کرد و با تجربیات مفیدتر و خاطرات شیرین جابجا کرد.
در آیندهای نه چندان دور برای انجام هر کار تخصصی مانند جراحی، دندانسازی، نقشهکشی، فیلمسازی، مدیریت و غیره نیازی به آموزش و آموختن و تجربه و سواد نخواهد بود و با یک تماس یا تزریق یا حتی خوردن یک قرص در چند ثانیه میتوان در هر رشتهای عالم و دانشمند شد.
نکته جالب دیگر در آن روز این است که از همین تغییر در مغز که توسط یک تماس یا تزریق یا خوردن یک قرص انجام خواهد شد میتوان در عالم مجازی اما کاملا واقعی و با کمترین هزینه به هر نقطهای از جهان پهناور مسافرت کرد.
بعلاوه میتوان در این سفر خیالی اما واقعی و باورمند همسفر دلخواه خود را انتخاب و به همراه برد، اصلا هم غیر ممکن نخواهد بود که همسفر ما چه کسی باشد، آرنولد شوارتزنگر یا شارون استون باشد، اوباما یا نتانیاهو یا خامنهای -البته اگر کسی مایل به همسفری با این سه نفر باشد- و حتی این همسفر را میتوان از میان شخصیات تاریخی چون چنگیزخان یا رضا شاه انتخاب کرد!
اما تغییر در مغز یا کنترل آن محدود به سفر و آموزش و بهداشت روانی نخواهد بود، میتوان از این طریق درد نکشید، بسیاری از بیماریها را مداوا نمود. بعلاوه میتوان اراده و پشتکار بالاتری بدست آورد و به آسانی مثلا لاغر شد یا در یک رشته ورزشی پیشرفت کرد.
به احنمال بسیار زیاد در آن روز کسی سراغ مواد مخدر نخواهد رفت. بنظر شما چه چیزهای شیرین دیگری با شناخت مغز در انتظار ما خواهد بود.
شکی نیست که با شناخت بیشتر از عملکرد مغز در سالهای آتی و اینکه آنچه انسان میبیند و میشنود و میآموزد یا لمس میکند یا میچشد و میآشامد چگونه و در کجای مغز ضبط یا نوشته و حک میشود و اصولا هر حادثه و اتفاق و داده چه تغییر فیزیکی در مغز ایجاد میکند که در اثر این تغییر میتوانیم اطلاعاتی که در مدرسه و دانشگاه آموختهایم را بخاطر بسپاریم و بیاد بیاوریم و از آنها استفاده کنیم.
علاوه بر مطالب درسی و آموختههایی علمی هزاران تجربه مانند بوییدن عطر یک گل در یک روز خاص، سوختن دستمان در اولین تجربه از آتش، لذت بردن از خواندن یک کتاب، اولین تجربه عاشقانه، تلخی از دست دادن یک عزیز، طعم غذاها، سردی هوا و بسیاری از خاطرات دور و نزدیک را در خاطر داریم.
حال اگر یک روز بدانیم چگونه این مسایل در مغز نوشته میشود یک روز نیز خواهیم توانست مشابه اینها در مغز بنویسیم، مثلا بجای بیست سال آموزش با یک تغییر جزیی در مغز در یک ثانیه تمامی مطالب درسی و بسیار بیش از آن را آموخت.
به آسانی میتوان تمامی تجربیات و حوادث تلخ و آموخنههای نادرستی که باعث هزاران مشکل و بدبختی انسانها شده پاک کرد و با تجربیات مفیدتر و خاطرات شیرین جابجا کرد.
در آیندهای نه چندان دور برای انجام هر کار تخصصی مانند جراحی، دندانسازی، نقشهکشی، فیلمسازی، مدیریت و غیره نیازی به آموزش و آموختن و تجربه و سواد نخواهد بود و با یک تماس یا تزریق یا حتی خوردن یک قرص در چند ثانیه میتوان در هر رشتهای عالم و دانشمند شد.
نکته جالب دیگر در آن روز این است که از همین تغییر در مغز که توسط یک تماس یا تزریق یا خوردن یک قرص انجام خواهد شد میتوان در عالم مجازی اما کاملا واقعی و با کمترین هزینه به هر نقطهای از جهان پهناور مسافرت کرد.
بعلاوه میتوان در این سفر خیالی اما واقعی و باورمند همسفر دلخواه خود را انتخاب و به همراه برد، اصلا هم غیر ممکن نخواهد بود که همسفر ما چه کسی باشد، آرنولد شوارتزنگر یا شارون استون باشد، اوباما یا نتانیاهو یا خامنهای -البته اگر کسی مایل به همسفری با این سه نفر باشد- و حتی این همسفر را میتوان از میان شخصیات تاریخی چون چنگیزخان یا رضا شاه انتخاب کرد!
اما تغییر در مغز یا کنترل آن محدود به سفر و آموزش و بهداشت روانی نخواهد بود، میتوان از این طریق درد نکشید، بسیاری از بیماریها را مداوا نمود. بعلاوه میتوان اراده و پشتکار بالاتری بدست آورد و به آسانی مثلا لاغر شد یا در یک رشته ورزشی پیشرفت کرد.
به احنمال بسیار زیاد در آن روز کسی سراغ مواد مخدر نخواهد رفت. بنظر شما چه چیزهای شیرین دیگری با شناخت مغز در انتظار ما خواهد بود.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر