یکی از بزرگترین مشکلات سر راه طراحان پیشرو در زمینه طراحی و ارائه ایده های نوین طراحی جارو برقی فرداها است.
به نظر شما جارو برقی ایده ال یعنی چه و چه تغییراتی برای بهتر شدن آن پیش بینی یا آرزو میکنید.
به نظر شما جارو برقی ایده ال یعنی چه و چه تغییراتی برای بهتر شدن آن پیش بینی یا آرزو میکنید.
- اولین چیزی که به فکر همه میرسد اینست که جاروهایی ساخته شود که بیصدا و بیسیم و کنترل از راه دور باشند.
- دومین خواسته حتما هر چه بیشتر کوچک شدن جاروها از یکسو و در مقابل امکان هر بیشتر فشرده سازی آشغال درون جاروهاست، بد نیست ترتیبی داده شود تا هرگاه که ظرفیتشان تکمیل شد، زباله های فشرده شده را بسته بندی کرده و مثل تخم مرغ از سوراخ عقبی اشان بیندازند بیرون.
- دیگر چه؟ خوب، سومین خواسته میتواند این باشد که جاروهای برقی هوشمند باشند، یعنی سر ساعت یا روز بخصوصی بلند شوند و راه بیفتند و خانه و اداره و خیابان و بیابان را تمییز و پاک کنند.
اما مشکل مهندسین طراح درست از همین جا آغاز میشود، نوشتن برنامه ای برای شناخت دور ریزها و چقدر و چگونه پاک کردنشان.
در خانهٔ ما همیشه دعوا سر دور ریختن هاست:
در خانهٔ ما همیشه دعوا سر دور ریختن هاست:
- آیا مداد کوچک شده، روزنامه خوانده شده، قابلمه کج و کوله شده، کفش رنگ و رو رفته، جوراب رفو شده، اسباب بازی های شکسته یا قدیمی، شیشه های خالی آبلیمو و ترشی، دکمه یا پیچ یا یادداشتی که اینجا و آنجا افتاده را باید بیندازیم دور یا نگهداریم شاید روزی بدرد بخورند.
- جارو برقی ما از کجا بفهمد که مثلا هر گرد و خاکی را بخورد اما کاری به خاک گلدان یا ترک کوچک روی دیوار نداشته باشد؟ همچنین کاری به کار مثلا برنج درون این بشقاب نداشته باشد، اما برنج روی زمین یا سفره یا بشقاب دیگری را قورت بدهد؟
- شیشه های شکسته را دور بریزد اما کاری به این شیشه شکسته نداشته باشد چون این یکی کاری است هنری.
- وقتی دارم با کامپیوتر کار میکنم، اصلا دور و برم چرخ نخورد و هی نخواهد خرده ریزهای بیسکویت و کیک و پوست تخمه های روی لباس و زیر پایم را جارو کند، اما میتواند بیست و چهار ساعته خواهرم را لیس بزند و تمییز کند.
اگر جاروبرقی ها آنقدر پیشرفته باشند که کار شست و شو را در کنار رفت و رو انجام دهند که وا مصیبتا!
- دختر کوچک خانواده داد میزند: بشقابی را که از خاک رس ساختم کجاست، باید ببرم مدرسه؟ و طفلک خبر ندارد که جارو برقی مدتهاست که آن را شسته و آب شده رفته پی کارش!
- خواهر بزرگتر سر جارو برقی داد می زند: کدام احمقی تو را برنامه ریزی کرده که نمیدانی این لباس را نباید با آب گرم شست؟
- فریاد مادر خانواده هم سر جارو برقی بلند است: حیوون! کی به تو گفت قالیها را بشوری، مگه نمیدونی من امروز مهمان دارم واییی.
- پسر خانواده هم سر جارو برقی داد میزند، اما کمی آرامتر تا کس دیگری نشود: قوطی حلبی، چرا سیگارای دست پیچم را همراه کتم شستی؟
- پدر خانواده، آرام و بی صدا گوشه ای نشسته و دو دستی دارد موهای سرش را میکند. ظاهرا جارو برقی مدارک بسیار مهمی را که چند قطره چای رویشان ریخته بود حسابی شسته و پاک کرده است.
- مشکلاتی هم در مورد شستشوی آدمها توسط جارو برقیها پیش میآید که فعلا به دلایل حساسیتهای برادران ترفیلینگ معذوریم از بازگوییشان.
...
شاید بهتر است نظافت را خود آدمها انجام بدهند. کمی تکان خوردن کسی را نمیکشد.